...نفسهای هر لحظه ام تقدیم حضور جاودان ((تو))ست...
...حضوری سبز و نورانی ولی چون خورشید در دورترین نقطه از من...
...من ((تو)) را در میان آسمان قلبم جای داده ام...
...زندگی ام بسته به حضور ((تو)) ست...
...و شبهایم گرم دیدارت در صبحی دیگر...
...میدانم از من دوری،دور دور...
...ولی همین که هستی و دلگرم حضورت هستم...
...برایم کافیست...
((صخره))
...قسم به قطره ی اشکی که از گوشه ی چشمم جاری شد...
...وقتی دلم هوایت را کرد و کنارم نبودی...
...وقتی نفسم از نبودنت بند آمد و ((تو)) را نداشتم...
...وقتی قلبم از تپش ایستاد و ((تو)) را ندیدم...
و
...وقتی خواب ((تو)) را دیدم و جایت کنارم خالی بود...
...بی ((تو)) هوا عطر و بویی ندارد...
...قلبم ضرب آهنگ درستی ندارد...
و
...خواب بر چشمان من حرام است...
و
... اشک تنها یارو یاور لحظه های بی ((تو)) بودن است...
((صخره))
.: Weblog Themes By Pichak :.