آغوشت را تـــــــنگ تر کن...

حســـــــــادت میکنم به هــــــــــوایی که میان من وتوست

آغوشت را تنگتر کن....

بـــی مرز میــــــــخواهمت ....

این روزها قشنگ ترین روزهای پاییزه

نم نم بارون گاهی آهسته گاهی تند

در حال باریدنه

بوی بارون تمام فضای شهر رو برداشته

جوی آب از خوشحالی در حال رقص و پایکوبیه

پرنده ها تندی از یه شاخه به شاخه دیگه پرواز میکنن

تا چند قطره از بارون به پرهاشون بخوره

بعد با فریاد ذوق میکنن و میخندند

منم از پشت پنجره به این صحنه ها  نگاه میکنم و با لبخند میگم

دیگه خونه موندن فایده نداره باید رفت میون شادیه طبیعت

پس نه چتر برمیدارمو نه چکمه به پا میکنم

میخوام خیس حضورت بشم

خیس تر از همیشه

((صخره))